برخی از قرآنپژوهان معاصر معتقدند که مفسرانی از امامیه مانند شیخ طوسی و طبرسی گرایش زیادی به تفسیر معتزلی داشتهاند. این مقاله به بررسی چگونگی و چرایی این مسئله میپردازد و دیدگاههای سه تفسیر امامیِ تبیان، جوامع الجامع و المیزان را با دو تفسیر معتزلی و نومعتزلی یعنی کشاف زمخشری و تفسیر المنار در چهار موضوعِ علیّت، سحر و افسون، رؤیت یا وجود جنّ و داستانهای قرآن مقایسه میکند. در این مقاله، روشهای معتزله در پرداختن به این موضوعات و موضع مفسران امامیه نسبت به دیدگاههای معتزلیان، بهویژه نمادین یا واقعنما بودن آیات قرآن، بررسی و تحلیل شده است؛ همچنین، اینکه چه ویژگیهایی باعث میشد مفسران بزرگی مانند شیخ طوسی، طبرسی و علامۀ طباطبایی به تفسیر معتزله علاقهمند باشند یا از روشهای آنان در تفسیر قرآن بهره بگیرند. براساس نتایج مطالعه، بهنظر میرسد که تنها دلیل جذابیت تفاسیر معتزله – بهویژه کشاف زمخشری – جنبههای لفظی آن نیست، بلکه زیباییهای معنوی این آثار یعنی بهرهبردن از دانشهای عقلی و نقلی در کنار تلاش برای نمایش قرآن به گونهای که با خردگرایی زمانه در تضاد نیفتد، نه تنها مفسران شیعه بلکه اهل سنت را به سوی این نوع از تفسیر میکشاند.